شعر پندیات از شاعر اهل البیت (ع)
یدالله فتاحی (فاتح)
آدمی همچو گل و باد خزان گلچین است
دم غنیمت شمرد انکه حقیقت بین است
غفلت از مرگ مکن گرگ اجل در پی توست
دیده بگشا و ببین پنچه وی خونین است
تکیه بر منصب دنیا زده ای ای غافل
با خبر باش صبا خاک لحد بالین است
گر گداییم و غنی زشت و اگر زیباییم
اخرین منزل هستی منو تو این است
بشو از شیر خدا حیدر کرار علی
خدمت خلق خدا همچون عسل شیرین است
سوی جنت ببرد خالق یکتا ان کس
که به دل حب علی دین نبی ایین است
راه شیطان تو مرو پند برهمن مشنو
که مجازات تو در روز جزا سنگین است
خود شنیدم که یکی گفت به گار شهید
لاله از خون جوانان وطن رنگین است
هر دم از باغ گل و غنچه جدا میمیرد
(فاتح) از مرگ گل و غنچه چنین غمگین است
درباره این سایت